امسال مثل همیشه بهار می آید

خلاصه :

"بسم رب المهدی (عج)"

امسال مثل همیشه بهار می آید و نوروز اوج شکوفایی بهار است همراه با نسیم بهاری...
امسال بهار می آید ولی دست در دست فاطمیه...
امسال سفره های خانه هارا جای هفت سین؛سکوت مبهم حسن،سینه سوخته ی علی،سردی دستان زهرا،سیمای گریان حسین،سیاهی چادر کوچک زینب،سوختن در و سیاه شدن صفحه های تاریخ در سفره ها جا پیدا می کنند...
                  و شکسته می شوند بغض ها در کوچه های بی کسی...
آری؛امسال هم سال نو می آید ولی با کوله باری از غم و اندوه...
امسال هم عید می آید ولی در بین گریه های شبانه ی حسن و ناله های بی صدای علی در چاه محو می شود...
ای بانوی نور،از وقتی تو رفتی چاه همدم گریه های علی شد...
از وقتی تو رفتی انگار کوچه های مدینه هم خجالت کشیدند...
از وقتی تو رفتی انگار برکت مدینه هم رفت...
و از وقتی تو رفتی
  انگار علی هم داشت می رفت....
مولا جان مهدی؛آجرک الله...
  آجرک الله یا صاحب الزمان....
ای پسر فاطمه،
گریه های خون بارت شده آهنگ غم بار شبانه ی شیعیانت و محرک شانه ها...
سبزی بهار سیاه شده در عزای آسمانی ترین بانوی زمین...
و نسیم بهاری امسال بوی سوختن در،بوی گل یاس پرپر شده در کوچه را با خود می آورد و آب می شوند بغض ها در چشم...
به امید داشتن سالی نو با کمک بانوی نور برای همه ی شیعیان مولا...

                                                                       "اللهم عجل الولیک الفرج"

سحر اکبری

پایه اول