اخبار و رودیدادها
ما و تابستان
خلاصه :
.در سالهای قبل، خیلی قبل تر، مامان و بابامون همیشه میگفتن که تابستان، بازی های حیاط و کوچه و رفت و آمدهای خانوادگی بود... فراغت یعنی یک برنامه ناخوداگاه سه ماهه برای مامان باباهای ما ... سالهای نه چندان دور یا ... نزدیک. فراغت ما کمی عوض شد.... تابستان را به امید خوابیدن، بازی های کامپیوتری و اندرویدی، درس نخواندن و وقت گذراندن می خواستیم... چون تعریف دیگری از فراغت نداشتیم... اصرار خانواده را برای برنامه داشتن در تابستان متوجه نمی شدیم. تابستان یعنی استراحت و استراحت و استراحت.... اما ..... یک روز 24 ساعت بود. هر هفته 168 ساعت... و یک ماه!! و سه ماه!!! من به جز روزهای مدرسه هم فرصتی برای دست ورزی های مهارتی نداشتم.. یا کلاس های هنری و غرق شدن در رنگ و تخیل .. و حتی علم آموزی! تابستان بود که به من فرصت می داد تا به جز جمعه ها، بتوانم مادر بزرگ و پدر بزرگم را ببینم.. حتی هر روز ... تنها زمانی که در یک روز شنبه، می توانم با خانواده ام یک سفر را تجربه کنم... تنها شنبه های تابستان این اتفاق را معنا می دهد.... اما، کم کم کلاس داشتن در روزهای تابستان و برنامه های منظم مهارتی به اوقات فراغت معنا داد، به جای استراحت، استراحت، استراحت، شد: استراحت، دیدو بازدید، کلاس های مهارتی رنگی رنگی، گردش، کنار خانواده بودن.... و حتی فکر کردن... این تابستان یک دورهمی پر مهارت و پر خلاقیت را باز هم رقم می زند....فراغتمان پر روزی.