اخبار و رودیدادها

جشن روز معلم


خلاصه :

.

       الفبا به دستم دادي تا ديو ناداني را در جمرات سياهي و تباهي سنگ زنم وبراي عبور از گذر گاه پيچ در پيچ ترديد،

تا رسيدن به سعادتگاه يقين، ريسماني از جنس كلام آويختي تا به اعتمادِ تمام، آن را چنگ زنم.

احرام انديشه بر تنم  پوشاندي تا در تكرار صفا و مروه ي زندگي به روزمرگي نرسم و در حريم فكر و معنا، تاريك راه هاي مقصد ابديت

را به پاكي هر چه تمام تر درنوردم و از چشمه سار كلام و كلمه سيرابم كردي تا از مسيرآسمانيِ نور و روشني برنگردم.

دستم را گرفتي، پرهيزم داشتي از مشق سياه ناتواني و ناكامي و مشقِ ادب آموختييم و چه با حوصله ومدارا و متانت،

از كوچه هاي سرد جهالت عبورم دادي.

[gallery columns="2" ids="1495,1496,1497,1498"]

 بچه‌ها پر بودند از کلماتی محبت آمیز که هرکدامشان، با لحن و صدای خاص خودشان آن‌ها را ادا می‌کردند؛

و معلم‌ها گوش جان می‌سپردند به این کلمات اسرار آمیز. روز شنبه 14/2/98 به مناسبت گرامیداشت

مقام معلم، به میزبانی جانانه دانش آموزان پایه هفتم کنار هم جمع شدیم. همه چیز آماده بود،

از شربت و شیرینی گرفته تا گل‌های سرخی که دست نوشته‌های بچه‌ها را به خود داشتند؛

دست نوشته‌هایی که از دل بر می‌آمدند. آوای ماندگار پادکست ویژه روز معلم و کلیپ شاد و مفرحی

که بچه‌ها آماده کرده بودند زینت بخش برنامه شده بود؛ برنامه‌ای که اجرا شد تا این بار معلم‌ها به

جای بچه‌ها روی صحنه بیایند و باهم در مسابقه‌ای کوتاه اما جذاب شرکت کنند.

جای همگی خالی بود.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

دختران