اخبار و رودیدادها

بزرگداشت روز معلم،باغبان عاطفه ها


خلاصه :

.

هفت ساله که شدم،رفتم مدرسه معلم یادم داد یک و دو سه درس اولم آب وب ابا بود درس آخرم شکر خدا بود معلم آرام مرا می بوسید با خنده گرم چون گل خورشید نور امیدی معلم من بر من تابیدی معلم من ..  

 

 روز سه شنبه یک روز به یادماندنی را تجربه کردیم ، اول صبح لباس های مهمانی های خودمان را که آورده بودیم ، پوشیدیم و بعد آماده ی جشن شدیم ، جشنی که برای قدردانی از معلم های عزیزمان بود و با هدایایی زیبا از مقام والایشان قدر دانی کردیم . زمان مراسم که فرا رسید ، اول از همه قرآن را دسته جمعی قرائت کردیم و با تشویق های خودمان به استقبال معلم های عزیزمان پرداختیم . در ادامه مراسم، سرود همگانی داشتیم و از نمایش زیبای بچه های کلاس سوم که به مناسبت ولادت حضرت مهدی علیه السلام لذت بردیم، برایمان مولودی خوانی شد و در خلال برنامه یک کیک چند طبقه ی زیبایی را برایمان آوردند معلمین سادات مدرسه زحمت برش کیک را کشیدند و بعد ما مشغول خوردن کیک هایمان شدیم و لذت بردیم . بعضی از بچه ها به نمایندگی از همه ی ما دانش آموزان دبستان به معلم های عزیزمان هدایایی رو که با همکاری همه ی بچه ها درست شده بود، اهدا کردند . زمان ناهار فرا رسید و همه ی ما بچه ها مهمان غذای خوشمزه ای شدیم که مدرسه برایمان تهیه دیده بود و بعد بچه های سوم تا ششم مشغول نماز خواندن شدند و بچه های اول و ذوم مشغول بازی کردن شدند . و در آخر با تعویض لباس های مهمانی و پوشیدن لباس های فرم مدرسه و با دریافت هدایایی که مدرسه برایمان به مناسبت عید نیمه شعبان فراهم کرده بودند ، این روز خوش و شیرین را به پایان رساندیم .   [gallery ids="1610,1611,1612,1613,1614,1615,1616,1617,1618,1619,1620"]

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

دختران