تمام هستی من

خلاصه :

حس عجیبی داشتم،تصورم این بود فقط این حس،مخصوص من می باشد..در تمرین سرود متوجه شدم همه همین حس را دارند.دل در دلمان نبود که چگونه می توانیم میزبان مهربان ترین ها باشیم.با دوستانمان تصمیم گرفتیم با تمام وجود سرود را اجرا کنیم تا وقتی مارا تمام قد دربرابر خود میبینند حسمان را دریافت کنند که چقدر برایمان ارزشمند هستند. بالاخره روز موعود رسید.. پله های مدرسه میزبان قدمهای مادران عزیزمان شد. برنامه با اجرای قرآن توسط دوستانمان شروع شد.بعداز دیدن کلیپ و اجرای مسابقات هیجان انگیزبین مادران و دختران ،نوبت به اجرای سرودمان رسید.. در ادامه به شکرانه میلاد مادر آسمانی مان باهم شعر خوانده و هدیه ای که برای مادران عزیزمان درست کرده بودیم تقدیمشان کرده و به پاس تمامی زحماتشان دستهایشان را بوسیدیم. در انتها برای سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان دست به دعا برداشتیم .. به امید آنکه این هدیه ناچیز مورد قبول مادران بزرگوارمان بوده باشد.. [playlist type="video" tracklist="false" images="false" ids="3392"] [gallery jnewsslider_zoom="true" ids="3361,3362,3363,3364,3365,3366,3367,3368,3369,3370,3371,3372,3373,3374,3375,3376,3377,3378,3379,3380,3381,3382,3383,3384,3385,3386,3387,3388,3389"]