خلاصه :
اومد اون روز بلا ، توی دشت کربلا
یکی بود یکی نبود زیر این چرخ کبود
هزار و چهارصد ساله پیش
یه خبر مهمی بود
تو سرزمین کربلا
قاضریه یا نینوا
روز دوم محرم الحرام
آدمای بی وفا
کوفیای بی مرام
بعضیشون برا مقامو
بعضیشون به انتقامو
بعضی هم میون مردم
برای یه کیسه گندم
مسیر امامو بستن
دله زینبو شکستن
یکی بود یکی نبود زیر این چرخ کبود
صبح هفتم از محرم که دمید
دیگه جون بر لبه آسمون رسید
دیگه غصه ها شد آغاز ، با چهارهزار تیرانداز
دشمنا فراتو بستن دله زینبو شکستن