فرهنگی

برشی کوتاه از زندگی شهید علیرضا خانبابایی


خلاصه :

شهدا، تفسیر مجسم باران، بر شوره زار غفلت زمین اند... و راز جاری ماندن شهدا، چیزی جز جوشیدن از چشمه ای به نام عشق نیست.

«مادرش می گفت کودکی آرامی داشته و البته این را می شد از مدل رفتاریش در روزهای جوانی هم دریافت. این که اهل اتلاف وقت نبود و از هر فرصتی برای انجام هر فعالیت مفیدی استفاده می کرد، برای اطرافیانش جالب توجه بود. اهالی مسجد هم زیاد او را می دیدند. اقامه به جماعت آن قدر برایش مهم بود که کمتر در منزل نمازش را می خواند.

علیرضا مثل یک بسیجی جوان و فعال، هم در شور برنامه های پایگاهی حضور داشت و هم اهل مباحثه و گفتگوهای علمی بود. مطالعه را خیلی دوست می داشت و اصلا ریشه همه مباحثاتش را روی همین مطالعات متنوع قرار می داد. مادرش می گفت که هر وقت از خواب بلند می شدم چراغ اتاقش روشن بود!»

علیرضا خانبابایی، روح پاک و بی آلایشی داشت و از همین رو در سال دوم راهنمایی خیلی زود جذب فعالیت های مردمی شد که در تحقق انقلاب اسلامی ایران تاثیر داشت. پخش و نصب اعلامیه و شرکت در تظاهرات برای نوجوانی او از بزرگترین خاطرات حماسی اش محسوب می شدند.

دانش آموز دبیرستانی که شد برای استفاده بیشتر از محیط سالم مدرسه به سراغ تزکیه رفت و با موقیت تمام روزهای تحصیلات متوسطه اش را در این دبیرستان گذراند. قبولی در رشته معارف اسلامی و تبلیغ دانشگاه امام صادق علیه السلام، روح تشنه و پرسشگر او را سیراب کرد. این جوان برومند که به دفعات ظعم شیرین جهاد را حس کرده بود نهایتا در عملیات نصر 4 و در جوار هم رزمان دیگرش طعم شیرین شهادت را هم به جان خرید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

دختران