فرهنگی

برشی کوتاه از زندگی شهید حمید قرهی


خلاصه :

به یاد دسته پلاک های جامانده از همسفرانی که در گمنامی، به ملکوت «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» رسیده اند.

«همه آن هایی که با او در ارتباط بودند، می دانستند که نگاه عارفانه و  عاشقانه ای به عالم هستی دارد. با وجود این که هنوز مشغول به طلبگی بود، اما جهاد و شهادت را دلیلی برای زندگی در دنیا می دانست. مرتب تاکید   می کرد که جهاد برای همه واجب است و  هدفش از حضور در جبهه، همین است. برای این فرصت حضور، خیلی هم شکرگزاری می کرد. از طرفی نگران خانواده به ویژه پدر و مادرش هم می شد. ولی از آن ها می خواست تا بخاطر توقعی که مردم از خانواده شهید دارند، طوری زندگی کنند که لایق خانواده شهید باشد.»

حمید قرهی، روحانی 19 ساله و غواص سال های حماسه و دفاع، دل پرشوری داشت. سال دوم دبیرستان تزکیه بود که برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفت. شروع فعالیت های سیاسی و مذهبی او در دوازده سالگی رقم خورد. پایگاه مسجد، را محترم می شمرد و درکسوت بسیجی، از هیچ خدمتی فروگذار نبود.

با شروع جنگ ولی به زندگیش با حضور در جبهه معنا بخشید. چندین بار به جبهه اعزام شد. تفکر نابش درباره شهادت در راه خدا این بود که «اجازه بدهید من خهمس فرزندانتان باشم!»

شهادت در جزیره مجنون و عملیات کربلای 5، پایان مطلوبی بود که در ازای عمر کوتاه اما پربرکتش مقدر شد.

 

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

دختران